آوردنش سنگر من. خیلی کم سن و سال بود.
سرش را تکان داد. گفتم: « تو که هنوز ۱۸ سالت نشده! »
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: « شاید به خاطر جنگ ،
جوابش خیلی من رو اذیت کرد.
با لحن فیلسوفانه ای گفت: سن سربازی پایین نیومده ،
تولد و پرورش در خانواده های نابسامان و غیر ایمن که سرشار از انواع آسیب های اجتماعی و روانی است از علت های عمده فاجعه دختران فراری و نتیجتا گسترش فحشا به شمار می رود.
در حال حاضر سن فحشا در ایران تا حدودی کاهش یافته و علت این مساله وجود عده کثیری از دختران خیابانی است که به دلیل بی سرپرستی، بدسرپرستی و تک سرپرستی، آزار روحی، جسمی، روانی و... وارد بازار فحشا شده اند.
در حالی که پدیده زنان خیابانی یکی از آسیب های مهم اجتماعی است، آمار رسمی از آنان وجود ندارد و همین موضوع باعث طرح آمارهای غیر واقعی و مبالغه آمیز توسط برخی کارشناسان و رسانه های داخلی و خارجی شده است. به همین ترتیب برخی آمارهای غیر رسمی تعداد زنان خیابانی را در ایران بالغ بر 200 هزار نفر می داند، در حالی که نهادها و مقامات مسئول معمولا از طرح موضوع زنان خیابانی یا ارائه آمار دقیق از آن خودداری می کنند.
درباره علل به وجود آمدن پدیده زنان خیابانی دیدگاه های مختلفی وجود دارد. در حالی که برخی کارشناسان بر علل اقتصادی ایجاد این پدیده تاکید می کنند و معتقدند عمده ترین عامل فرار زنان و دختران نابسامانی های زندگی و خانوادگی خصوصا نابسامانی اقتصادی است برخی دیگر از کارشناسان علل اجتماعی و روانی را در ایجاد آن موثر می دانند و معتقدند زنان خیابانی دچار اختلالات روانی هستند .تعداد قلیلی هم صرف خواست خود زنان و دختران را بدون اینکه مشکلی داشته باشند در اقدام به این عمل موثر می دانند .
ولی به واقع پیدایش زنان خیابانی تنها به دلیل داشتن مشکلات مالی و اقتصادی توجیه پذیر نیست چرا که افراد بسیاری در فقر زندگی میکنند اما حاضر به تن دادن به این کار نیستند بلکه در بسیاری از موارد فقر، در کنار مسایل دیگر معنی پیدا می کند.
مانند نحوه آموزش تربیت خانوادگی، دوستان، عرضه ارزش های نامتعارف غربی، روابط دختر و پسر، محرومیت اجتماعی، بالارفتن سن ازدواج، فقر، اعتیاد و بسیاری از مسایل دیگر از جمله موارد تاثیر گذار در این پدیده است.
در واقع بی توجهی به ارزش های دینی و اهمال در آموزش اصول و مبانی دینی در کشور ما از جمله مواردی است که طی دراز مدت آسیب های عمده اجتماعی و روحی و روانی را به جای می گذارد. امری که بسیاری از خانواده ها و اولیای آموزشی در مدارس از دقت و توجه عمیق به آن سرباز می زنند، شاید به علت الگوهای جدید برخی کارشناسان تربیتی مبنی بر سهل گرفتن اعتقادات و وظایف دینی بر نوجوانان و جوانان باشد تا مانع از دل زدگی آنان شود.
همچنین از دیگر عوامل به وجود آورنده زنان خیابانی طلاق است زیرا هنگامی که از هر از شش ازدواج(!) یکی منجر به طلاق شود و این طلاق باعث قطع درآمد زن و بی سر و سامان شدن وی می شود، مسیر سوق دادن زن به سمت فحشا تا حدودی هموار خواهد شد. اعتیاد نیز از دیگر عوامل مهم ایجاد فحشا است زیرا برخی مردانی که معتاد هستند زنان خود را وادار به تامین مخارج اعتیاد خود از طریق فحشا می کنند.
مطابق آمارهای ارایه شده طی 9ماهه سال 82 بیش از یک هزار و 300 زن خیابانی در سطح کشور جمع آوری شدند که نیمی از این زنان در مراکز نگهداری بستری و نیمی دیگر نیز به صورت سرپایی مداوا شدند.
در واقع بی توجهی به ارزش های دینی و اهمال در آموزش اصول و مبانی دینی در کشور ما از جمله مواردی است که طی دراز مدت آسیب های عمده اجتماعی و روحی و روانی را به جای می گذارد. امری که بسیاری از خانواده ها و اولیای آموزشی در مدارس از دقت و توجه عمیق به آن سرباز می زنند، شاید به علت الگوهای جدید برخی کارشناسان تربیتی مبنی بر سهل گرفتن اعتقادات و وظایف دینی بر نوجوانان و جوانان باشد تا مانع از دل زدگی آنان شود.
دین و باورهای دینی یکی از عوامل مهم جلوگیری کننده از انحرافات اجتماعی است یعنی هنگامی که ارزش های دینی و هنجارها در جامعه ضعیف شود، جامعه دچار بی بند و باری خواهد شد و هیچ گاه کارهایی که در خصوص زنان خیابانی انجام می شود به نتیجه نخواهد رسید زیرا وجود پدیده زنان خیابانی معلول یک عامل و منحصر به زمان و مکان خاصی نیست و این بحث ادامه دار خواهد بود. اما توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که دسترسی به آمار آسیب ها و معضلات اجتماعی علاوه بر اینکه به افزایش اطلاعات مردمی و تقویت نهادهای پیشگیری کننده از معضلات منجر می شود ؛ خانواده ها را نیز به چالش بر روی روش های تربیتی در پیش گرفته خود وادار می سازد تا به درستی و نادرستی روش ها آگاه شوند.
اولین اقدام برای مقابله با پدیده زنان خیابانی ، بررسی کارشناسانه علتهای گرایش افراد به این مقوله به عنوان منبع کسب درآمد و تأمین مخارج زندگی است. طلاق ، ازدواج های ناموفق و زندگی در خانوادههای ناسالم و جرم خیز میتواند از دلایل پیدایش زنان خیابانی باشد. چون معضل زنان خیابانی باید آسیبشناسی و ریشهیابی شود چرا که ما در جامعه اسلامی با چنین معضلی مواجه هستیم زیرا صرف بگیر و ببند نمیتواند دارای خروجی مناسبی باشد ، حتی اگر در این مسیر هزینه زیادی صرف شود و راهکارهایی سنجیده شود که معضل در جامعه برطرف شود و به اقدام موثری ختم شود ارزش آن را دارد. این کار باید حتما با برنامه و به شکل هدفمند پیگیری شود. چون وجود زنان خیابانی از معضلات جامعه ماست که نمیتوان به شکل موقت با آن برخورد کرد این هدف بدون برنامهریزی نتیجه نخواهد داد.
معضل زنان خیابانی باید آسیبشناسی و ریشهیابی شود چرا که ما در جامعه اسلامی با چنین معضلی مواجه هستیم زیرا صرف بگیر و ببند نمیتواند دارای خروجی مناسبی باشد ، حتی اگر در این مسیر هزینه زیادی صرف شود و راهکارهایی سنجیده شود که معضل در جامعه برطرف شود و به اقدام موثری ختم شود ارزش آن را دارد.
اگر برنامهای برای جمعآوری و اداره زنان خیابانی نباشد فقط شاهد صرف هزینه و وقت نیروی انسانی برای این کار هستیم که هیچگاه موثر نخواهد بود.در مجموع رسیدگی به وضعیت این افراد و بررسی علل گرایش برخی از زنان به خیابان و رها شدن از کانون خانواده نیازمند همکاری توام دولت و مجلس است و باید توسط افراد کارشناس صورت گیرد و تشکیل ستادی در سازمانهای مسئول برای رسیدگی به این افراد ضروری است.
عكس بازيگران زن ايراني رو با هم مقايسه كن و نظر خودتو حتما بده!!
افسانه پاکرو
بهاره افشاری
بیتا بادران
بهنوش بختیاری
باران کوثری
الناز شاکردوست
حدیث میرامینی
لیلا بلوکات
لیلا حاتمی
لیندا کیانی
لادن مستوفی
مهناز افشار
مهتاب کرامتی
مهراوه شریفی نیا
ملیکا شریفی نیا
نیکی کریمی
نیوشا ضیغمی
سحر قریشی
شبنم قلی خانی
شیلا خداداد
به بهانه روز جهانی از بین رفتن خشونت علیه زنان ، نگاهی داشته ایم به پدیده نابهنجار استفاده ابزاری از زنان در محیط های کار که یکی از مصادیق بارز خشونت علیه زنان است که در یکی دو دو دهه اخیر در راستای افزایش حضور زنان در محیط های کاری در جامعه ما ظهور پیدا کرده است.
گویا برخی از شرکتهای خصوصی که تعدادشان کم هم نیست بجای استخدام کارمند ، قصد دارند برده جنسی استخدام کنند. اتفاق تاسف باری که هر روز بیشتر از روز گذشته در محیط های کاری گسترده می شود و در این میان نهادهای مسئول هم انگار توجه چندانی به جلوگیری از این فاجعه ندارند.
وقتی درخواست های بیشرمانه، ورد زبان برخی مدیرعامل ها می شود!
نگار. ج ۲۵ سال دارد، او چندی پیش از میان آگهی های کارمند دفتری روزنامه چند جایی تماس گرفت و فرم پر کرد و در نهایت از سوی شرکت های خصوصی دعوت به کار شد. عمر فعالیت نگار در این شرکت خصوصی اما به چند هفته هم نرسید. نگار در خصوص ماجرای استخدامش می گوید: روزی که مدیرعامل شرکت از من دعوت به همکاری کرد و من به دفتر رفتم مدیرعامل شرکت با درخواست من در خصوص حقوق پیشنهادی موافقت کرد و قرار شد که سه ماه به صورت آزمایشی کار کنم تا پس از آن مدت نام من هم در لیست بیمه قرار بگیرد، هنوز چند روزی از آغاز به کار من نگذشته بود که یک روز مدیرعامل من را به اتاقش خواند و در صحبت هایی به من فهماند با اینکه خودش زن و فرزند دارد به من علاقمند شده و می خواهد رابطه ای صمیمی تر از رابطه رئیس و مرئوسی با من داشته باشد! پس از شنیدن این حرفها دیگر نمی دانستم باید چه کار کنم، اتاق را ترک کردم و از فردای آن روز دیگر به آن شرکت نرفتم و تاسف خوردم به حال خودم که چهار سال پله های دانشگاه را طی کردم تا بتواند مدرک کارشناسی مدیریت را بگیرم اما در محیط کار به جای توانایی های تحصیلی من، انتظارات نامشروع و نامناسبی از من طلب می شد.
روابط غیراخلاقی؛ راز بقا در برخی شرکت های خصوصی
میترا. ب ۲۷ سال دارد. او مدتی است که شغلش را رها کرده است. وقتی در خصوص علت ترک کارش از او می پرسیم می گوید:« من چند سالی بود که در یکی از شرکت های خصوصی بزرگ و اسم و رسم در زمینه بازرگانی کار می کردم و تجربه ام در زمینه کارم هم زیاد شده بود. چندی پیش مدیر بالا دستی من تغییر کرد و مردی که یکی از اقوام نزدیک مدیر کل شرکت بود با عنوان مدیر جدید به قسمت ما آمد که از همان ابتدا سنگینی نگاهش آزار دهنده بود. هنوز مدت زیادی از حضور او به عنوان مدیر جدید نگذشته بود که یک روز پس از پایان کار و زمانی که همه کارکنان رفته بودند به اتاق من آمد و از من خواست که رابطه ای صمیمی با او داشته باشم. مدیر جدید زمانی که با واکنش شدید من روبرو شد، دیگر چیزی نگفت اما از فردای آن روز تمام تلاش خود را به کار گرفت تا به قول معروف زیراب من را بزند و در نهایت هم موفق شد با دروغ و ریا من را کار نابلد جلوه دهد و از مدیرکل بخواهد که شخص دیگری را جایگزین من کنند.» میترا ادامه می دهد: «متاسفانه این روزها یکی از شرایط بقا در برخی از محیط های کاری خصوصی تن دادن به رابطه های غیراخلاقی است و در این میان اگر کسی مانند من نخواهد که به این ارتباطات نامناسب آلوده شود، مدام باید بیکاری را تجربه کند.»
استخدام به شرط کشف حجاب
بهاره. ک ۲۴ ساله یکی از دخترانی است مدتها به دنبال یافتن شغل، آگهی های روزنامه ها را دنبال می کند. بهاره در خصوص تجربه ای که در روزهای جستجوی کار کسب کرده است، می گوید: در خلال آگهی های های روزنامه که هر روز با آنها تماس می گرفتم، یک روز مدیر یکی از شرکت های برای مصاحبه با من تماس گرفت و من به دفتر شرکت واقع در خیابان میرداماد رفتم. بهاره ادامه می دهد: از همان زمانی که منشی در شرکت را باز کرد من به ناگاه انگار که مکانی غیر از کشور ایران واد شده بود. دفتر شرکت پر بود از دخترانی که بدون روسری و مانتو و حجاب، به کار خودشان مشغول بودند. من که شوکه شده بودم و دقیقا نمی دانستم ماجرا از چه قرار است با راهنمایی منشی وارد اتقاق مدیرعامل شدم و مدیرعامل هم با بیان اینکه شرط استخدام در این شرکت این نوع از پوشش است گفت: «مشتری های ما غالبا شرکای بین المللی هستند و برای همین مسئله هم خانم ها در محیط شرکت نباید حجاب داشته باشند چون به ذائقه طرفهای خارجی مان چندان خوش نمی آید! اما در مقابل حقوق مناسبی را هم می دهیم!» بهاره ادامه می دهد: « من که دیدم هوا پس است، زودتر کلام را کوتاه کردم و فرار را بر قرار ترجیح دادم و تاسف خوردم به حال دخترانی که برای حقوق بیشتر حاضر می شوند با برداشتن حجاب در چنین محیط نامناسبی و ناامنی کار کنند.»
استفاده ابزاری از زنان نماد بارز خشونت است
کتایون . م . ۲۸ ساله است. او در خصوص تجربه پیدا کردن کار می گوید: چون حجاب من چادر بود و روابطم هم با جنس مخالف در چارچوب شرع تعریف می شد و شوخی و خوش و بش کردن با نامحرمان دل خوشی نداشتم، معمولا هر جا که برای استخدام می رفتنم با پاسخ نه مدیر عامل روبرو می شدم چون ظاهرم به درد کار در چنان محیط هایی نمی خورد و از سوی دیگر نمی توانستم مروده ای بی پروا با مردان داشته باشم.
کتایون با بیان اینکه پس از مدتها جستجو، شغلی را در محیطی امن پیدا کرده است ادامه می دهد: متاسفانه برخی از کارفرماها زنان را در محیط های کار تنها به عنوان جنسی زیبا می خواهند و رویکری ابزاری به کارمندان خانم دارند که باعث شده برخی محیط های کارسالم نباشند.
داستان زندگی نگار، میترا، بهاره و کتایون تنها چند مورد از اتفاقاتی است که هر روز در محیط های کار ما اتفاق می افتد و باعث می شود که دختران و زنان ما در محیط های کار مورد خشونت های تمام نشدنی روبرو شوند. در این میان اما نهادهای سیاست گذار و مسئول، هستند که باید نظارتی بر محیط های کار خصوصی داشته باشند که هر مدیری به صرف داشتن سرمایه و شرکت به خود اجازه ندهد که نوامیس این مملکت را به عنوان ابزاری برای سود و هوسرانی خود به کار گیرد و در این میان این همه آسیب بر پیکره زنان و دختران و خاناده های جامعه وارد کنند. در این میان نیروهای انتظامی و دولت باید تمام تلاش خود را به کار گیرند که در طرحی دائمی و نه ضربتی به وضیعت شرکت ها و محیط های شغلی خصوصی نظارت همیشگی داشته باشند تا دیگر شاهد بروز چنین فجایعی در کشور نباشیم.
زندگی چیست؟
زندگی چيست ؟؟؟
زندگی يعنی دختر بی خونه ای كه دربست پا ميده
سر پول كثيف با هركس خوابيده ...
زندگی يعنی بازی كردن با آبروی يه زن ...
زندگی يعنی جوونی كه مغزش تو كمر گيره ...
زندگی يعنی شعار شركتی همچون سايپا مطمئن ...
زندگی يعنی از بين بردن آثار تاريخی با افتخار ...
زندگی يعني كودك آزاری توسط يه مرد ...
زندگی يعني از شرمندگي زن و بچه ات سرتو بالا نتوني بگيری...
زندگی يعني جوان ها رو درگير سرنگ ببينی ...
زندگی يعنی خنده های دختر و زنی كه توسط شوهرشون
اسيدپاشی ميشن ...
زندگی يعنی سكوت دربرابر اهانت به مقدسات ...
زندگی يعنی اشك پهلوان به دليل نا عدالتی ...
زندگی يعنی طرفداری از 2 تيم بی ثمر ...
زندگی يعنی بچه هايی كه قربانی بی كفايتی مسئولين ميشن ...
زندگی يعنی تنديس كوروش تو موزه بيگانه تو لندن ...
به راستی زندگی چیست؟؟؟؟؟؟
زندگی دست چه کسایی هست؟
واقعا این انسان هست که داره این کارا رو میکنه؟؟؟؟
هنگام جنگ داديم صدها هزار دارا
شد کوچه هاي ايران مشکين ز اشک سارا
سارا لباس پوشيد ، با جبهه ها عجين شد
در فکه و شلمچه ، دارا به روي مين شد
چندين هزار دارا ، بسته به سر ، سربند
يا تکه تکه گشتند يا که اسير و در بند
ساراي ديگري در ، مهران شده شهيده
دارا کجاست؟ او در ، اروند آرميده
سارا سؤال مي کرد ، دارا کجاست اکنون ؟
ديدند شعله ها را در سنگرش به مجنون
هنگام جنگ دارا گشته اسير و دربند
داراي اين زمان با بنزش رود به دربند
داراي آن زمانه بي سر درون کرخه
ساراي اين زمانه در کوچه با دوچرخه
در آن زمانه سارابا جبهه ها عجين شد
در اين زمانه ناگه ، چادر « لباس جين » شد
با چفيه اي که گلگون از خون صد چو دارا ست
ساراخود ، از براي ، جلب نظر بياراست
دارا و گشواره ، حقا که شرم دارد
در دست هايش امروز ، او بند چرم دارد
با خون و چنگ و دندان ، دشمن ز خانه رانديم
اما به ماهواره تا خانه اش کشانديم
جاي شهيد اسم خواننده روي ديوار
آن ها به جبهه رفتند ، اينها شدند طلبکار!!!
چند وقت پیش شبكه آي فيلم سريال حجربن عدي كه به مناسبت جنايت سلفي ها بازپخش ميشه رو
ميديدم كه يك تيكش ديالوگ واقعا جالبي داشت كه چه بسا حال و روز اين روزهاي
ما هم باشه:
حاكم منصوب معاويه بالاي منبر: نتيجه چند سال حكومت علي بن ابي طالب چه بود جز جنگ و خونريزي؟
حجر
بن عدي: ما چكار كنيم كه شياطين در همه كره زمين ايستادند و در هر نقطه اي
كه ذره اي عدالت سرباز ميكند شمشير ميكشند و عدالت را خفه ميكنند
حاكم كوفه با فرياد و عصبانيت: تمامش كنيد. مردم زندگي ميخواهند نه عدالت! مردم خسته شدند!
يكي از ياران حجر بن عدي: وقتي خطبه را بدون نامه خدا شروع ميكني قطعا با زير سئوال بردن عدالت هم تمامش ميكني!
خوب به مراسم قرعه کشی مسابقات جام جهانی دقت کنین.
همه مردها با کت و شلوار و کاملا پوشیده بودند اما زنی میان آنها که یک مدل و بازیگر برزیلی بود با پوششی کاملا اسفبار و به قول عادل فردوسی پور منشوری شرکت داشت.
حالا به این نکته دقت کنین.
اگه بی حجابی تمدن و آزادیه چرا مردان با پوشش کامل حاضر شدند اگه هم که نه اون زن با این پوشش اسفبار میون این همه مرد چکار میکرد.
خواهرم کمی فکر کن نه تقلید!
این ها میخوان تو به وسیله ای تبدیل بشی برای فروکش کردن شهوت مردان.
این ها میدونن که با برداشتن پوشش تو فساد اخلاقی در جامعه بیشتر میشود.
خواهرم چادرت مشت محکمی به دهان آنهاست.
به گزارش مجله زندگی شیک به نقل از خبرگزاری دانشجو»؛ در آخرین به روزرسانی وبلاگ« حیا»؛ آمده است:
این خاطره که میخوام بگم مربوط به اون زمانیه که گشتای بسیج به راه بود و همه چی خوب …
یک بزرگواری فرمانده تیم ما بود؛ جانباز بود و آزاده یه چشم نداشت یعنی دشمن از جا درش آورده بود.
خلاصه داستان از اونجایی شروع میشه که این فرمانده ما به یک دختر خانوم بی حجاب با کمال آرامش و احترام میگه دخترم حجابت رو درست کن.
دختره هم در کمال پر رویی و بی حیایی میگه: درست نمیکنم تا چشت درآد .
حاجی ما هم در جواب میگه : چشمم در بیاد حجابتو درست میکنی ؟
اونم میگه: آره
حاجی ما هم چشم مصنوعیش رو در میاره میگذاره کف دست دختر!
دختره هم انگار عزرائیل دیده باشه جیغ میزنه و الفرار …
جماعت که معرکه دختر رو میدیدند از خنده مردن…
تعداد صفحات : 10